نگاه من
من از این دنیا چی میخوام دوتا صندلی چوبی که من و تو رو بشونه واسه ی گفتن خوبی من از این دنیا چی میخوام یه و جب زمین خالی همون قدر که یک اتاقک بشه خونه ی خیالی من از این دنیا چی می خوام یه جعبه مداد رنگی بکشم رو تن دنیا رنگ خوبی و قشنگی پ ن به یاد بچگیا که خیلی این ترانه را زمزمه می کردم ! ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
پ ن : به یادت نمی یاد ولی یادش برای ما بخیر..! خدایا بفهمانم که بی تو چه میشوم اما نشانم نده ...
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
مهربانا هم بفهمانم هم نشانم بده من با تو چه خواهم شد
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیده ایم
اگر خون دل بود ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ما آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان گردنیم
اگرخنجر دوستان گرده ایم
گواهی بخواهید اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم