سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاه من

آیا می‌دانستید که اگر یک کرکس را در قفسی با حدود دو متر مساحت قرار دهید، در حالی که سقف این قفس باز است، این پرنده هیچ وقت تلاش نخواهد کرد که فرار کند. او پرواز را از یاد خواهد برد، اگرچه به خوبی به فن پرواز آگاه است، او تا ابد در آن قفس سرباز بی آن که تلاش برای پرواز کند، باقی خواهد ماند. 
خفاش هم نمی‌تواند از سطح صاف پرواز کند. او باید حتماً خود را از یک بلندی به سمت زمین پرتاب کند و سپس به پرواز درآید. اگر خفاشی بر روی زمین افتاده باشد، باید حتماً با استفاده از هر ابزاری اندکی از سطح زمین جدا شود، یا اگر این کار میسر نباشد، او نیز پرواز را از یاد خواهد برد.
اگر هم یک زنبور عسل درون لیوانی بیفتد آن قدر آنجا می‌ماند تا بمیرد. زنبور عسل هیچگاه بالای محل گرفتاری خود را نمی‌بیند. او تلاش می‌کند که از طرفین یا پایین فرار کند. او آن‌قدر خود را به دیواره‌های لیوان می‌کوبد تا بمیرد. در مجموع می‌توان گفت که بسیاری از ما از بسیاری جهات با موارد یاد شده شباهت داریم ما با تمامی وجود برای حل مشکلاتمان تلاش می‌کنیم غافل از این که جواب درست در بالای سرمان است. به آسمان نگاه کن
 

نوشته شده در چهارشنبه 92/6/20ساعت 12:39 عصر توسط مریم| نظرات ( ) |

من از این دنیا چی میخوام دوتا صندلی چوبی

که من و تو رو بشونه واسه ی گفتن خوبی

 من از این دنیا چی میخوام یه و جب زمین خالی

 همون قدر که یک اتاقک بشه خونه ی خیالی

من از این دنیا چی می خوام یه جعبه مداد رنگی

 بکشم رو تن دنیا رنگ خوبی و قشنگی

پ ن  به یاد بچگیا که خیلی این ترانه را زمزمه می کردم !


نوشته شده در پنج شنبه 92/6/7ساعت 12:0 عصر توسط مریم| نظرات ( ) |

 

 

ما زنده‌ به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی‌ ما عدم ماست

 

پ ن : به یادت نمی یاد ولی یادش برای ما بخیر..!


نوشته شده در دوشنبه 92/6/4ساعت 4:27 عصر توسط مریم| نظرات ( ) |

خدایا بفهمانم که بی تو چه میشوم اما نشانم نده ...


مهربانا هم بفهمانم هم نشانم بده من با تو چه خواهم شد

 


نوشته شده در دوشنبه 92/6/4ساعت 4:25 عصر توسط مریم| نظرات ( ) |

    
   

 سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
    ولی دل به پاییز نسپرده ایم
     چو گلدان خالی لب پنجره
    پر از خاطرات ترک خورده ایم
    اگر داغ دل بود ما دیده ایم
    اگر خون دل بود ما خورده ایم
    اگر دل دلیل است ما آورده ایم
    اگر داغ شرط است ما برده ایم
    اگر دشنه ی دشمنان گردنیم
    اگرخنجر دوستان گرده ایم
    گواهی بخواهید اینک گواه
    همین زخم هایی که نشمرده ایم
    دلی سربلند و سری سر به زیر
    از این دست عمری به سر برده ایم


نوشته شده در دوشنبه 92/6/4ساعت 3:12 عصر توسط مریم| نظرات ( ) |

   1   2      >